تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان وبلاگ
مخصوص استقلالی
ها و
آدرس
faghatesteghlali.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
توپ پلاستیکی، یک تکه زمین، فرهاد مجیدی و دیگر هیچ!
توپ پلاستیکی دو لایه، تمام سرمایه آنهاست. بازی که می کنند و گل که می زنند به رویا رفته، خود را فرهاد مجیدی می دانند. دو دست را به حالت بسته به هم چسبانده (دقیقا مثل شادی پس از گل فرهاد مجیدی) و به دهان نزدیک می کنند.
اینکه با پرورش اسطوره نوعی فرهنگ سازی برای کودکان شکل می گیرد هیچ. اینکه مکان های تفریح نوجوانان کم هست هم که به ما مربوط نمی شود! فقط اینکه یکی از بچه ها بعد از گلزنی به سمت پسرکی رفت که روی پله نشسته بود. از حرکات آن دو فهمیدم که قضیه تقلید از همان خوشحالی بعد از گل کاپیتان است. پیرزن فریاد می زند و بچه ها از ترس فوق العاده سریع فرار می کنند. یکی از آنها، لباس فرهاد مجیدی را بر تن دارد. زیاد طول نمی کشد که بر می گردند و به یکدیگر می گویند: «آقا اینقدر بلند حرف نزنید دیگه!»
از دسته عاشقان فرهاد مجیدی نبوده و نیستم اما هر چقدر صبر به خرج داده که یک مقاله ای در رابطه با حرکت منحصر به خود فرهاد ببینم، نتیجه ای نگرفتم و البته وقتی سوژه به این مهمی وجود دارد سخت است از دیگر مسائل نوشت. نام فرهاد مجیدی، بس که مقاله ای پر خواننده پیش رو باشد، اما اگر به دنبال فدایت شوم هایی در وصف ابرو و چشم فرهاد می گردید همین حالا از خواندن این نوشته منصرف شوید. چند دقیقه ای باید فرهاد را برای فرهاد بودن ستایش کرد نه مباحث تکراری و همیشگی که البته هواخواه زیادی هم دارد!
حرکتی که در برابر صمد مرفاوی انجام داد توی ذهنم داشت مرور می شد که در بازی با فجر گلی به ثمر رساند و به سمت هواداران رفت. در اینکه فرهاد اختلاف نظری هم با مربیان استقلال داشته شکی نیست اما بعد از بحثی که با صمد مرفاوی انجام داد دیگر خطایی در نحوه برخورد با مربیان از وی دیده نشد و لااقل در مستطیل سبز که به این گونه بود. برای اثبات هم می توان به آعوش گرفتن امیر قلعه نویی در اواخر فصل پیش اشاره کرد و این ها همه نشان از تمام نشدن ظرفیت تجربه و یادگیری فرهاد مجیدی دارد. اینکه امروز او را با لقب «تمام نشدنی» می شناسند باید یکی از دلایلش میل به یادگیری تمام نشدنی اش باشد. این فرهاد مجیدی غرور ندارد ولی آن کسی که با مرفاوی بحث می کرد، هم غرور داشت هم حتی اندکی بی تجربگی. اما حالا نه! حالا فرهاد یک نوعی رفتار می کند که من به این نوع رفتار می گویم مجیدی گونه!
مجیدی گونه یعنی وسیله قرار دادن محبوبیت و توانایی خود در راستای شاد کردن دل هوادار. یعنی تقسیم کردن شادی پس از گل با معلولان. یعنی صحنه های قشنگی که در فوتبال رو به انقراض می رود و تا می آید ریشه اش خشک شود، فرهاد مجیدی آن ارزش ها را حیات می بخشد. آرزو این است که این صحنه ها لاا قل توسط بازیکنان استقلال و مجدد از سوی فرهاد مجیدی بسیار تکرار شود. فرهادوار بودن را همین عکس ضمیمه شده توصیف می کند. اینجور عکس ها را می توان با عکس های قهرمانی مقایسه کرد. در این عکس جام نیست اما قهرمانی و قهرمان خیلی زیاد است.
فوتبال بچه ها که تمام می شود با نظم و قبل از تاریک شدن هوا به خانه می روند. لااقل من می توانم خود را با نظم آن ها هماهنگ کنم و بعد از یک ساعت و نیم فریاد های فوتبال بازی کردن آنها، مطالعه کنم. شاید فرهنگ فرهادوار بودن را تمرین می کنند. سر موقع می آیند و می روند و این یعنی نظم. همان چیزی که لازمه اصلی مجیدی شدن است. هزینه زیادی ندارد تربیت مجیدی ها و فقط همت می طلبد. امروز که فانوس دست گرفته ایم و دنبال یکی مثل مجیدی می گردیم بهتر است به فکر تربیت مجیدی ها باشیم.